احساس میکنم از کتاب ها میترسم. هر وقت خود را در میان کتابها میبینم، با صراحت بیرحمانهای احساس نادانی میکنم.
جهل! هیهات! با این جهل ثقیل و انبوه،چگونه میتوان زندگی کرد؟ چگونه میتوان زندگی را شناخت و توجیه کرد؟ چگونه میتوان در سرنوشت آن دخالت داشت؟
احساس میکنم از کتاب ها میترسم. هر وقت خود را در میان کتابها میبینم، با صراحت بیرحمانهای احساس نادانی میکنم.
جهل! هیهات! با این جهل ثقیل و انبوه،چگونه میتوان زندگی کرد؟ چگونه میتوان زندگی را شناخت و توجیه کرد؟ چگونه میتوان در سرنوشت آن دخالت داشت؟
«اگر فوتبال را دوست دارید این کتاب را بخوانید… و اگر فوتبال را دوست ندارید، باز هم این کتاب را بخوانید!»
«روانشناسان کشف کردهاند که مغز ما تحت فرمان دو سامانه متفاوت است - ذهن منطقی و ذهن احساسی که برای سلطه یافتن با هم رقابت میکنند. ذهن منطقی اندامی متناسب میخواهد؛ ذهن احساسی شکلات و شیرینی میخواهد.»